زنان موسیقیدان زیر ضربهای سکوت
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۰۸۵۴۴
آفتابنیوز :
موزیسینهای زن دیگر مانند گذشته کلاس آنلاین و هنرجو ندارند و اندک فضای محدود برای دیده شدن هنرشان در فضای مجازی هم ازمیان رفته است. فضایی برای برگزاری کنسرتهای محدود شده آنها نمانده و دل و دماغی هم برای به جان خریدن و تحمل آن همه سختی قبل از اجرا را ندارند. تهیهکننده و اسپانسرها حتی کمتر از قبل سراغشان میروند و اگرچه چندان هم رمقی برای اجرا ندارند ولی زندگی کاریشان بیش از گذشته سخت شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۶ ماه در آزمایشگاه کار کردم
آیدا امیری مقدم از معدود زنان و شاید تنها زن تهیهکننده موسیقی در ایران است و از اواسط دهه ۹۰ به سمت برگزاری کنسرت زنان رفته. در این شرایط نه تنها دیگر تهیهکنندهها که او هم اگر کنسرتگذاری را شروع کند به دلیل بالا رفتن هزینهها دیگر سراغ کنسرت زنان نمیرود، چون کنسرت زنان سودی که ندارد هیچ، ضرر هم دارد. کل کلاسهای آنلاین دف او لغو شده؛ بیشتر هنرجوهایش خارج از کشور یا در شهرهای دیگر بودند ولی با کاهش سرعت اینترنت، گاه حتی کلاس نیمساعتهاش تا یک ساعت و نیم زمان هم میبرده است، بنابراین حالا در فرهنگسراها درس میدهد آنهم در شرایطی که آموزشگاهها هم با ریزش هنرجو مواجه هستند. چندی پیش منوچهر فیروزی، مسوول پیگیری مشکلات مدیران آموزشگاههای موسیقی هم از مشکلات معیشتی اهالی موسیقی ناشی از وضعیت کرونا طی دو سال گذشته سخن گفت و اینکه اتفاقات اخیر وضع آموزشگاههای موسیقی را در وضعیت بحرانی قرار داده است. به گفته او از میان ۹۰۰ آموزشگاه موسیقی تا به حال بیش از ۱۵۰ آموزشگاه یا تعطیل شدند یا در معرض تعطیلی کامل قرار دارند. امیری مقدم درباره مشکلاتی که زنان موزیسین با آن روبهرو هستند به نبود تبلیغات میگوید و اینکه فقط دو سالن دارند و فارغ از این، رفتارهایی مانند بازرسی بدنی زنان و گرفتن موبایلها در سالن اتفاق میافتد که همان چند مخاطب را هم ناراضی میکند: «یک بار حدود ۱۰ روز قبل از اجرا گفتند خواننده اجازه اجرا ندارد و مجبور شدم خانم دیگری را کنار او بگذارم، چون کلیپی از او حدود ۱۶۰ بار در فضای مجازی اشتراکگذاری شده بود و من باید ۱۶۰ نفر را پیدا میکردم میگفتم آن را حذف کنند وگرنه نمیتوانیم کنسرت برگزار کنیم.
در این سالها بسیاری از زنان برای اینکه بتوانند شاگرد بگیرند مجبور به انتشار کلیپ در فضای مجازی شدند و سپس از لیست ارشاد حذف شدند. بعد از کرونا برای ۲۱ مهر کنسرت داشتیم ولی اجاره سالنها چند برابر شد؛ قبلا اجاره وحدت ۱۲ تومن بود و بعد با ارزش افزوده ۳۰ میلیون و خردهای شد. نیاوران ۴ میلیون بود و شد ۸ میلیون. استودیو ساعتی ۵۰ تومن بود بعد شد ۴۰۰ تا ۵۰۰ و بعد دو سه برابر شد. هزینه تنظیم آهنگ ۴ سال پیش ۵۰۰ هزار تومان بود حالا شده ۳ تا ۱۰ میلیون. امسال برای تنظیم هر کدام ۳ میلیون هزینه کردم ولی کنسرت کنسل شد و وقتی کنسرتی لغو میشود هیچکس پول را بر نمیگرداند. در این شرایط آنها که فقط نوازنده استیج بودند، کاملا بیکار شدهاند. زنانی را میشناسم که در اسنپ کار میکنند و برخی منشی شدهاند. یک نفر به علت اجاره بالا از تهران به کرج رفت و لباسهایش را حراج زد تا خرج زندگی کند. یکی افسرده شد و همه چیز را رها کرد برخی هم به سمت اجراهای خصوصی و زیرزمینی رفتند. خودم با این همه سابقه ۶ ماه در آزمایشگاه کار کردم ولی در حال نابود شدن بودم، نه اینکه کار بدی باشد ولی به روحیهام نمیخورد. دوباره به موسیقی برگشتم. این روزها همه حرفهها سر کار خود هستند ولی اگر ما با همین روحیه خودمان کنار بیاییم و کار کنیم هم مورد انتقاد قرار میگیریم. این چند ماه از لحاظ اقتصادی توجیه اقتصادی نداشت و از قبل هم هیچ درآمدی نداشتیم.»
عنوان هنرمند مستقل را زندگی میکنیم
آرزو ضیایی، سرپرست گروه دختران دریا که موسیقی را از ۲۰ سال پیش با پیانو، سازهای کوبهای و آواز کلاسیک آغاز کرده، این روزها بیشتر سعی میکند مانند برخی دوستانش، به طور مستقل و با هزینه خود اثری تولید کند تا دستکم بتواند آن را در سایر رسانههای اجتماعی منتشر کند اگرچه یوتیوب هم مشکلات خود را دارد و رسیدن به در آمد در آن شرایط خاصی دارد. او به «اعتماد» میگوید که در این مدت فقط تدریس آواز، سلفژ و گیتار را در خانه یا به صورت آنلاین انجام میدهد و عنوان هنرمند مستقل را زندگی میکند: «به دلیل مشکلات اینترنت خیلی صدمه دیدیم البته از مدتی قبل به روال گذشته بازگشته است ولی با توجه به نوسانات مالی شرایط برای همه سخت میگذرد، ولی میگذرد.» مشکلات زنان موزیسین تنها به این روزها یا دوران کرونا محدود نمیشود و بزرگترین مانع آنها محدودیتهایی است که به واسطه صدا یا نوازندگی تجربه میکنند. مهمترین مطالبه بسیاری زنان مانند او رفع مشکلاتی است که زمینه ایجاد مشکلات اقتصادی و کاری را برایشان فراهم میکند. «در سرچ گوگل کاری از شما باشد نمیتوانید کنسرت داشته باشید. کنسرتهای من هم به همین دلیل با اختلال مواجه شد در حالی که فعالیتم شنیع یا مثلا مستهجن نبود و در اینستاگرام، تنها رسانهای که داریم با عکس دیگری اثرم را منتشر کردم. چندین بار تعهد دادم و از یک جایی به بعد عامدانه دست از کار کشیدم، چون وقتی انتشار نمونه کار، ممنوع است نمیتوان از مردم انتظار خرید بلیت داشت. چقدر میشود با دوست و آشنا سالن را پر کرد؟ بنابراین اگر بخواهید به عنوان بیزینس به این کار نگاه کنید، نمیشود. دیده نشدن نمونه کار در جذب اسپانسر هم مشکل ایجاد میکند. در شرایط فعلی با این حس و حالی که وجود دارد، اگر این مشکل هم حل شود قلبا تمایلی به فعالیت به شکل قبل و کنسرت ندارم. اینکه در سکوت به سر ببرم و باتوجه به استانداردهایم مستقل باشم بهتر است و در واقع برای دلم کار میکنم. با توجه به شرایط فعلی گرچه در حال و هوای برگزاری کنسرت نیستم ولی مطالبهام آزادی صدای زنان است تا همسان با مردان اجرا داشته باشند و شنیده شوند.» هزینه ضبط یک اثر به گفته او با احتساب ۷ تا ۸ میلیون دستمزد آهنگساز، ساعتی دویست هزار تومان استودیو و سایر هزینههای جانبی بسته به تعداد نوازندهها حدودا ۲۰ میلیون تومان تمام میشود. «هیچ عایدی هم ندارد و فقط هزینه است. اسپانسر هم اگر باشد بیشتر به قصد کار خیر و ارتقای فرهنگ موسیقی زنان این کار را انجام میدهد.»
روزگار زنان هنرمند جنوبی
لیانا شریفیان، نوازنده بوشهری در کار موسیقی نواحی و نواختن نی انبان است و از حدود ۴-۳ سال پیش هنرجویان مختلفی به صورت آنلاین از شهرهای ایران و کشورهای دیگر داشته ولی بسیاری از هنرجویانش به دنبال مشکلات اینترنت ریزش کردهاند: «منتقل کردن اطلاعات با شرایط اینترنت سخت بود و روند آموزش کند شده بود. از نظر اقتصادی هم با افزایش هزینههای آموزشی برخی توان پرداخت شهریه را نداشتند، بنابراین با وجود عشقی که به موسیقی نواحی داشتند باز هم به این دلیل برخی نتوانستند ادامه دهند. در این چند ماه شاگرد جدید نداشتم، اثر جدید هم نتوانستم منتشر کنم و تمام برنامههای بینالمللی لغو شد. ساز ما ندای شادی و صلح است ولی در این روزها مخاطبین و هنرجویانم حال روحی خوبی ندارند. محدودیتها در حوزه زنان انگیزه و هدف را از آنها میگیرد و باعث میشود که در اشاعه فرهنگ محلی با مشکل مواجه میشویم. در حال حاضر دغدغهام برگزاری کنسرت نیست؛ قبلا این شرایط برای ما بوده است و بارها نتوانستم برای اجرا با گروه پدرم مجوز بگیرم، اما بهطور کلی حق زنان است برای نوازندگی که ممانعت شرعی ندارد به اندازه مردان بها داده شود و هنرشان دیده شود.» ساناز یوسفی هم که نوازنده دف و نی انبان است به «اعتماد» میگوید به دلیل تشدید محدودیتها، زنان در این مدت در مجالس خصوصی کار میکنند و دیگر چندان دنبال گرفتن مجوز کنسرت نیستند. «اگر ۸ سال پیش از من درخواست میشد که در عروسی ساز بزنم به عنوان نوازنده صحنه قبول نمیکردم ولی الان هم محدودیتها وجود دارد و هم مشکلات اقتصادی. دید مردم هم عوض شده است و خیلی حمایت میکنند.» او گروههای زیادی در تهران، اصفهان و بوشهر و شهرهای دیگر میشناسد که به دلیل وجود مشکلات اقتصادی به اجراهای خصوصی روی آوردهاند.
فشارها را فراموش نمیکنم
خزر چکاوک تنظیمکننده موسیقی و از معدود زنانی است که در کنار نوازندگی و آهنگسازی، میکس و مسترینگ هم انجام میدهد ولی به دلیل فیلتر شدن شبکههای اجتماعی برای او هم کار تولید موزیک نسبت به گذشته کمتر شده، چون فضایی برای پخش آهنگها وجود ندارد: «فکر میکردیم شرایط کرونا خیلی بد است ولی پس از کرونا طوری شد که گفتیم آن دوران بهتر بود. با ماسک به استودیو میرفتیم و کار را ضبط و پخش میکردیم ولی الان کار قابلیت پخش ندارد پس تولید هم کم شده است. فضا هم طوری نیست که بخواهیم موزیک پخش کنیم و دل و دماغی نمانده.» چکاوک هم از محدودیتهای زنان از اجرا تا نحوه تبلیغات، انتشار و ممنوعالکاریهای پس از آن میگوید و اینکه پس از سالها اجرا درنهایت هیچ فیلم و عکسی از آنها نمیماند: «هر اتفاقی میافتد نخستین ضربهها، موسیقی را تحت تاثیر قرار میدهد، زنان هم که به طور طبیعی با مشکلاتی روبهرو بودند بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند. کرونا که رفع شد مردان روی استیج رفتند ولی محدودیتها برای زنان بیشتر از گذشته شد. من در تنظیم و آهنگسازی موسیقی بدون مشکل با خوانندگان مرد کار میکنم ولی خانمها نمیتوانند کار پخش کنند و حتی برای آن اسم نمیزنیم. این مشکلات باعث شده زنان فقط آموزش بدهند ولی باز در صورت انتشار کار در صفحه خود در آموزشگاههای رسمی ممنوعالکار میشوند. سرخوردگی در میان زنان موزیسین زیاد است. بعد از دوران کرونا و پیش از اتفاقات این مدت، با تغییر تیم ارشاد تصمیم گرفتیم کنسرت بگذاریم ولی سختگیریها چند برابر شده بود، بنابراین بسیاری به این نتیجه رسیدیم که دیگر چنین وضعیتی را بر نمیتابیم.» او از نگاهی که به زنان در عرصه موسیقی وجود دارد هم گلایه دارد؛ نگاهی کار زنان را تحت فشار قرار میدهد. «ده سال پیش که در تنظیم موسیقی الکترونیک تازه کار بودم تحقیرها وجود داشت اگرچه چند نفری حامی بودند. بعد وارد میکس و مسترینگ شدم و باز حرفهای زیادی شنیدم. گوشهایم را گرفتم و راهم را ادامه دادم ولی هیچوقت آن فشارها را فراموش نمیکنم.»
منبع: روزنامه اعتمادمنبع: آفتاب
کلیدواژه: موسیقی زنان برگزاری کنسرت آموزشگاه ها تهیه کننده محدودیت ها روز ها شده اند سال پیش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۰۸۵۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سکوت در ماجرای سنگلج جایز نیست!
یک فعال هنری و کارشناس میراث فرهنگی، با ابراز تاسف از وضعیت تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج، سکوت شهرداری را در این زمینه، نشانگر کمتوجهی به جامعه هنری دانست.
به دنبال تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج که نگرانیهایی را بابت امنیت این تماشاخانه قدیمی تهران ایجاد کرده، ابراهیم گلهدارزاده، فعال تئاتر و کارشناس میراث فرهنگی به ایسنا گفت: در این ماجرا سه مرحله بیسلیقگی رخ داده است. اولین نکته اینکه، پیش از تخریب ساختمان کناری تماشاخانه باید اطلاعرسانی میشد. اگر خانواده تئاتر و مخاطبان از پیش در جریان این تخریب بودند، نه این گونه دچار نگرانی میشدند و نه گروههای در حال اجرا متضرر میشدند اما در حال حاضر گروهی که مشغول اجرای نمایش خود بوده، دچار زیان شده. زیرا مخاطب برای حضور در تماشاخانه احساس ناامنی میکند و حق هم دارد چون وقتی ساختمان کناری با ابزارآلات سنگینی تخریب میشود، طبیعی است که هم گروه اجرایی و هم مخاطبان احساس ناامنی کنند. در حالیکه اگر از قبل اطلاعرسانی میشد، با این همه مساله مواجه نمیشدیم.
او ادامه داد: از سوی دیگر اگر پیش از تخریب، اطلاعرسانی میشد، کارشناسان میراث فرهنگی میتوانستند به اجرای بهتر این تصمیمگیری کمک کنند . آنان با اظهارنظرهای کارشناسانه خود به کل فرآیند این ساخت و ساز کمک میکردند اما بیخبری جامعه هنری و میراث فرهنگی، همه را دچار سوءتفاهم و سردرگمی میکند.
گلهدارزاده با اشاره به اینکه در مرحله تخریب هم اطلاعرسانی انجام نمیشود، افزود: حالا هم که ساختمان در حال تخریب است، باز هم هیچ گونه اطلاعاتی درباره چگونگی این تخریب اعلام نشده و هیچ ضمانتی بابت تامین امنیت تماشاخانه سنگلج داده نشده است. در تصاویری که از تخریب ساختمان مجاور منتشر شده، هیچ گونه سازه پشتیبانی که بتواند امنیت سنگلج را تامین کند، به چشم نمیخورد.
او با تاکید بر ضرورت حضور کارشناسان میراث فرهنگی در مراحل تخریب و ساخت و ساز ساختمان کناری تماشاخانه سنگلج ادامه داد: با توجه به صحبتهایی که انجام شده، میراث فرهنگی نظارت چندانی بر این پروژه ندارد در حالیکه کارشناس میراث باید در طول اجرای پروژه در محل مستقر باشد تا جلوی آسیبهای احتمالی به تماشاخانه گرفته شود. اما متاسفانه معمولا اقدامات ما، بعد از وقوع فجایع و مشکلات رخ میدهد و جنبه پیشگیرانه ندارد.
گلهدارزاده اضافه کرد: در چنین پروژههایی معمولا پیمانکار هزینههای پشتیبانی را کاهش میدهد چون در صورت بروز هر حادثهای، بیمه را موظف به جبران آن میداند. بنابراین علاقهمند است کارش را با هزینه کم و سرعت بالا پیش ببرد در حالیکه نباید پیمانکار را رها کرد تا طبق دلخواه خود عمل و به امنیت ساختمان بیتوجهی کند.
مدیر پیشین مجموعه تئاتر شهر خاطرنشان کرد: درباره آینده این پروژه هم اطلاعرسانی نشده و معلوم نیست قرار است چه اتفاقی رخ بدهد در حالیکه هر گونه ساخت و سازی در مجاورت تماشاخانه سنگلج باید طبق قوانین ساختمانهای
ثبتشده در میراث ملی باشد و این شامل ارتفاع ساختمان مجاور و شکل و شمایل آن نیز میشود ولی ما اصلا نمیدانیم بعد از این تخریب، چگونه ساخت و سازی انجام خواهد شد.
او با تاکید بر وظایف شهرداریها در گسترش فضاها و فعالیتهای فرهنگی و هنری یادآوری کرد: همان گونه که توضیح دادم، در تخریب ساختمان کناری تماشاخانه سنگلج در هیچ یک از سه مرحله پیش از تخریب، حین و بعد از تخریب، اطلاعرسانی انجام نشده و این برازنده شهرداری تهران که بر در و دیوار شهر اشعار شاعران بزرگ این کشور از سعدی تا دیگر شاعران نامدار معاصر را نصب و تلاش میکند خود را به عنوان یک چهره فرهنگی نشان بدهد، نیست. این رفتار ما را دچار تناقض میکند که آن اقدامات شهرداری، جنبه تبلیغاتی دارد.
او همچنین از سکوت شهرداری درباره انتقادها و هشدارهایی که بعد از تخریب این ساختمان مطرح شده، نیز ابراز تاسف کرد و افزود: این سکوت، یک بیسلیقگی بزرگ رسانهای است چراکه حتما باید درباره این موضوع اطلاعرسانی میشد. از سوی دیگر، ساختمان مجاور سنگلج سالها محل بحث بود تا با پیوستن به این تماشاخانه، ضمیمه سرانه فرهنگی تهران بشود. این موضوع در ادوار گوناگون شورای شهر، شهرداری و نیز ارشاد مورد بحث بوده و بزرگان هنر کشورمان خواستار اجرای آن بودند اما با تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه، همه تلاشها، پیگیریها و بحث و گفتگوها بینتیجه ماند.
گله دارزاده با تاکید بر اینکه شهرداری نباید از کنار مسائل فرهنگی به سادگی گذر کند، توضیح داد: در اقدام اخیر شهرداری در مجاورت سنگلج به نظر میرسد که شهرداری معتقد است این ساختمان متعلق به ماست و هر کاری بخواهیم با آن انجام میدهیم. در حالیکه در خاورمیانه تماشاخانههای قدیمی خیلی زیادی نداریم و سنگلج در کنار چند تماشاخانه دیگر در شهرهای دیگری کشورمان، جزو معدود تماشاخانههای قدیمی این منطقه از جهان است. چنین تماشاخانهای در هر کشوری به عنوان یکی از جاذبههای مهم گردشگری به شمار میآید. بیتفاوتی و تهدید این ساختمان از سوی نهادی که اشعار شاعران بزرگ را بر در و دیوار میزند، زیبنده نیست. بخصوص که فاصله تماشاخانه سنگلج تا شورای شهر و شهرداری فقط چند صد متر است.
این کارشناس میراث فرهنگی متذکر شد: بسیاری از شهروندان تهرانی به دلیل ویژگیهای بنای سنگلج با آن عکس یادگاری دارند یعنی این ساختمان، بخشی از خاطره جمعی مردم ما و جزو نمادهای شهر ما تلقی میشود. در تمام جهان، نهاد شهرداری، توجه خاصی به چنین نمادهایی دارد و خودش حافظ چنین بناهایی است اما حالا شهرداری ما ،خود، مسبب نگرانی خانواده فرهنگ و هنر و مخاطبان شده است.
گلهدارزاده با ابراز تاسف از سکوت شهرداری در پاسخ به انتقادات و نگرانی جامعه هنری در چند روز اخیر ادامه داد: درباره این موضوع مدام خبرهایی منتشر میشود ولی هیچ کسی پاسخگو نیست. مساله اصلی، یافتن مقصر یا خطاکار نیست بلکه تامین امنیت تماشاخانه سنگلج و رفع نگرانی جامعه هنری است و تنها جایی که میتواند این نگرانی را برطرف کند، خود شهرداری است ولی در هیچ یک از رسانهها، پاسخی از سوی این نهاد ندیدیم.
او در پاسخ به اینکه شاید این سکوت و پرهیز از اطلاع رسانی به این دلیل بوده که جامعه هنری را در عمل انجام شده قرار بدهند، توضیح داد: امیدوارم چنین نباشد و شفافسازی صورت بگیرد. از شهرداری که خود باید مراقب اماکنی مانند تماشاخانه سنگلج باشد و برای توسعه آن و دسترسی بهتر شهروندان به آن کوشا باشد، انتظار میرود هر چه زودتر این نگرانی را برطرف کند و این پاسخگو نبودن پسندیده شهرداری نیست. زیرا یا نشانگر بیاعتنایی به این همه پرسش و نگرانی است که زیبا نیست یا شاید برای رو به رو نشدن با مخالفتهای احتمالی است در حالیکه باید مساله را شفاف مطرح کنند. یا میتوانند مخالفان را قانع کنند یا باید مشکلات احتمالی را که از سوی آنان مطرح میشود، برطرف کنند تا پروژه با حداقلِ خطا جلو برود. بنابراین از هر زاویه که بنگریم، این سکوت نه مقرون به صرفه است نه منطقی و نشانگر بیتوجهی به خانوده زحمتکش و شریف تئاتر است و امیدوارم هر چه زودتر پاسخ بدهند.
انتهای پیام